Saturday, July 18, 2009

نماز وحشت برای همه طرفداران احمدی‌نژاد واجب شد - مسیح علی نژاد

10:56 عصر جمعه، 26 تیر 1388 نماز وحشت برای همه طرفداران احمدی‌نژاد واجب شد مسیح علی نژاد
این روزها جمعه ها برای ایران سرنوشت ساز شده است . جمعه ای که انتخابات مورد تایید قرار گرفت و فردایش خون به پا شد. جمعه ای که نه تنها انتخابات بلکه جمهوریت نظام هم مخدوش اعلام شد. در جمعه ۲۶ تیرماه هاشمی هیچ نکرده باشد چین های صورت همراهان دیروزش را پای رادیو جمع کرد . تصویر گری صورت مچاله رفیق روزهای انقلاب او از تصور هیچ کس دور نیست . کسی که در قاموس او آنان که کشته شدند و آنان که گوشه اوین نشسته اند «دشمن » تعریف می شود امروز پای صحبت رفیق روزهای انقلابش نشست و برخود لرزید. از رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام توقع انقلاب و استعفا و به میان ملت آمدن و سبز بر پیشانی بستن نمی توان داشت همین اندازه که برای اولین بار مصلحت نظام را در منفعت یاران خویش ندید و در مقابل آنان که همیشه معترضان را پادوهای انگلیس و آمریکا می نامند قد علم کرد و گفت و اینها که کشتید، فرزندان همین ملت هستند، به گمانم کم نبود.
هاشمی را در تمام این سالها کسی در یک قامت ندید. از هاشمی چند چهره در چند برهه می شناسیم؟ او که خود داعیه مادری نظام دارد و همیشه به میخ و نعل زدن اش دلی از همه خون کرده است این بار از تریبون رسمی نماز جمعه هاشمی دیگری از خود نشان داد و گفت این خون های ریخته شده تنها یک مسول دارد و او کسی جز حاکمیت نیست که به جای متقاعد کردن ملت به ساکت کردن آنها می اندیشد.
نسل من از هاشمی فراتر از این می خواست ؟ به نظر می رسد همه کسانی که جمعه متفاوتی را در برابر تمامی جمعه های نظام جهوری اسلامی آفریدند نیز انتظار شاهکار از هاشمی نداشتند. در نماز جمعه اول کسی گریه کرد و در نماز جمعه اینبار اگر چه بغض هاشمی نشکست اما ابهت حاکمانی که فخر مهرورزی خود در عرصه های بین المللی می فروختند شکست . معترضان همه پای سجاده نمازگزاران هرجمعه تهران ایستاندند و با زبان فارسی و نه تنها عربی با خدا حرف زدند و برای برادران و خواهرانی که در قاموس این نمازگزاران، ریختن خونشان واجب است فریاد زدند. نمازگزارانی که با دعوت حاکمیت و با خدمات دولتی و تداراکات سیستم و اتوبوس ها و تجهیزات اساسی به نماز می آمدند امروز دیدند که مردم دیگری نیز در همین حوالی نزدیک هستند که پایش برسد پای پیاده تا پای سجاده آنها می آیند . صورت به صورت، سینه به سینه، شانه به شانه.
به گمانم نماز وحشت بر همه آن نمازگزاران حکومتی واجب شده است وقتی بزرگانشان چنان هراس کردند که از چند روز پیش در رسانه های تحت نظارت هشدار و انذار دادند، باید دید حکم آنان که پای رادیو لرزیده اند و حکم آنان که پیش از برگزاری نماز اعتراض وحشت کرده و از شهر گریخته اند در اسلام چگونه تعریف شده است؟ مگر نه این است که اگر هر مسلمانی با زلزله یا طوفان هراسی در دلش افتاد نماز وحشت برایش واجب می شود؟ جمعه، زمین مشروعیت نظامی که جمهوریت اش توسط یکی از بنیانگزاران اصلی آن زیر سوال رفته، لرزید. جمعه، طوفان عظیمی در سرزمین تکصدایی نمازگزاران حکومتی به پاشد و کسی از جنس خودشان گفت «مردم» کشته شدند نه «دشمن». کسی که سی سال صاحب این کشور است و هنوز در صدر نشسته است گفت که حتی رهبر را هم همین مردمی که کشته می شوند باید تعیین کنند. کسی که این روزها شعارهای مرگ بر دیکتاتور مردم را هم می شنود از تریبون رسمی جمهوری اسلامی یاد آور می شود : همین مردم شاه را سرنگون کردند.
جمعه بیست و شش تیرماه نمازی متفاوت برگزار شد که در آن کروبی را می زنند، به هاشمی فحاشی می کنند و برای یاران موسوی گاز اشک آور پرتاب می کنند این هم خود گواه این است که یاران دیروز تقسیم شده اند میان مردم و قدرت. جمعی بوسه بر دست قدرت می زنند و جمعی دیگر در میان ملت کتک می خورند . با این همه اما کاملا هویداست آنکه بیش از همه وحشت می کند حمله می برد و آنان که وحشتی ندارند صادق و صبور به میدان نماز هم آمده اند. به گمانم در اولین فرصت باید نماز وحشت به امامت او که بیش از همه تن اش در برابر سخنان رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام لرزیده است در تهران برگزار شود. باید دید جمعه در راه جمعه جمجمه شکسته چه کسانی است و چه کسی پاسخ هاشمی را می دهد.

No comments:

Post a Comment