در کشورهائی که قانون حاکم است، کسانی که قلاده سگ خود را، با آنکه اغلب تربیت شده و اهلی هم هستند، عمداً یا سهواً رها کنند، به گونهای که موجب ترس و وحشت عابرین و زخم و ضرری به آنها شود، شدیداً تحت تعقیب قرار میگیرند و جریمه سنگین و زندان سختی را باید تحمل کنند.
نیروهای سرکوب ِ سیستمهای سلطهگر نیزاگر تربیت نشده وافسار گسیخته باشند، دَدمنشی و درنده خوئی بیشتری نشان میدهند. بنابراین مسئولیت کنترل و مهار آنها بر کسانی که قلاده تقلیدشان را در دست دارند، به مراتب سنگینتراست و جرم و جنایت اربابانشان، که عالماً عامداً یا سهل انگارانه آنها را به جان مردم میاندازند، نزد خدا و خلق او عاقبت سوزتراست.
این روزها که طبل رسوائی شکنجه گران در کشتارگاههای کهریزک و اوین و... به صدا درآمده و دندان سگهای هار، وابستگان هواداران حاکمیت را هم گاز گرفته و سوزش درد به خودیها هم رسیده است، "ندا" های نوشدارو پس از مرگ "سهراب" و فرافکنیهای همچون همیشه آغاز شده است؛ رئیس سابق ستاد مشترک سپاه شکنجه شدن شهید روح الامین را علنی میکند، دادستان کل کشورچنین جنایتهائی را "غیر قابل دفاع" میشمارد و دبیر شورای امنیت ملی دستور رهبری را برای تعطیلی زندان غیر استاندارد ابلاغ میکند و سربسته اعلام می شود چند مامورمتخلف توبیخ شدهاند!؟ بدون آن که اسم و رسم و مقام و موقعیت آنهائی که چنین جنایاتی را مرتکب شدهاند روشن گردد و قصاص خونهای ریخته شده و نقص عضوهای وارد شده برجگرگوشگان ملت انجام گردد. نه دادگاهی برپا میشود و نه دادی ستانده میشود.
حداقل همچون ماجرای ده سال قبل حمله به کوی دانشگاه که محاکمهای مردم فریب انجام شد و فرمانده عملیات به ظاهر محکوم و چند ماه بعد نشان لیاقت گرفت!! هم انجام ندادند تا عواطف جریحه دارشده را مرهمی مصنوعی و موقت بگذارند.
آیا در"نظام ولایتی فقاهتی" آقایان، عالماً عامداً قلاده و افسار درندگان را به جان و مال و ناموس مردم رها کردن، جرم و جنایتی محسوب نمیشود و آمر مبرای از جنایت عامل است؟
آیا درنظام فقاهتی که صدها نفر را به جرم زنا و لواط تاکنون اعدام کرده، حتی تهدید به چنین اعمال شنیعی، توسط برادران "حزب الشیطانی"! در زندانهای غیر استاندارد با مخالفان "عبادت و ثواب" محسوب میشود!؟ خدا کند گزارشاتی که توسط برخی آزادشدگان در سایتهای کامپیوتری منتشر شده و در نامه آقای کروبی به آقای هاشمی هم انعکاس یافته است دروغ باشد وگرنه وای بر عاملان آن که به تعبیر قرآن: "احدی از مردم عالم در این کار از شما پیشی نگرفته است" ( ما سبقکم بها من احد من العالمین). کاش میشد باور خود را به بند کشید، افسوس که ترمز بریدگان مرزی باقی نگذاشتهاند. به یاد حسین(ع) میافتم که درآستانه شهادت فرمود: "پس از کشتن من هیچ حرمتی را رعایت نخواهید کرد".
البته در زندان ابوغریب هم برای تحقیر زندانیان عراقی آنها را برهنه میکردند، ولی چنین پستی و پلشتیهائی را اجازه نداشتند مرتکب شوند، اگر این شایعه متواتر درست باشد، در این عرصه نیز دولت خدمت گذار!! گوی سبقت را از سایر کشورها ربوده است.
اگر امروز راز سوزاندن جسد "ترانه موسوی" وجنایت هولناکی که تصّور آن موی براندام راست میکند، سر به مهر مانده است، فردای آزادی ملت یا فردای قیامت سلولهای سادیسمهای ستمکار را خواهد سوزاند.
آیا در نظام ولائی نواختن باتوم مرگ بر فرق فرزند ۱۲ ساله یک پدرکه درمراسم چهلم شهداء شرکت کرده قصاصی ندارد و عامل و آمرآن نزد خدا مسئول نیستند؟
آنها که مدعی استمرار ولایت علوی هستند آیا نشنیده اند که آن اسوة عدالت به فرمانروای مصر فرمود: "مواظب دست و شلاق و شمشیرت باش که در مشت زدن چه رسد بالاتر از آن امکان قتل وجود دارد و قتل نیز قصاص بدنی دارد و پرداخت خون بهاء"؟ (نه پول گلوله و دستمزد قاتلان و صورتحساب سردخانه وانعام تحویل جنازه و اجازه کفن و دفن، البته با تعهد عدم برگذاری مجلس ختم وعزاداری!!).
آیا نشنیدهاند که فرمود: "از خدا پروا داشته باشید در حق بندگانش و شهرهایش! شما حتی درباره زمینها و ستورانش نیز پاسخگو هستید" (اتقواالله فی عباده و بلاده فانکم مسئولون حتی عن البقاع و البهائم).
آیا فرمانده کل قوا، ولی امرمطلقه مسلط بر جان و مال و ناموس مردم ، خود را پاسخگوی خدا و خلقش در برابر هزاران خون و خرابی و خسارتی که از ناحیه مأموران تحت فرمانش به این ملت مظلوم وارد شده میداند!؟
فانتظروا انی معکم من المنتظرین
منتظر باش که ما نیز از منتظرانیم
نیروهای سرکوب ِ سیستمهای سلطهگر نیزاگر تربیت نشده وافسار گسیخته باشند، دَدمنشی و درنده خوئی بیشتری نشان میدهند. بنابراین مسئولیت کنترل و مهار آنها بر کسانی که قلاده تقلیدشان را در دست دارند، به مراتب سنگینتراست و جرم و جنایت اربابانشان، که عالماً عامداً یا سهل انگارانه آنها را به جان مردم میاندازند، نزد خدا و خلق او عاقبت سوزتراست.
این روزها که طبل رسوائی شکنجه گران در کشتارگاههای کهریزک و اوین و... به صدا درآمده و دندان سگهای هار، وابستگان هواداران حاکمیت را هم گاز گرفته و سوزش درد به خودیها هم رسیده است، "ندا" های نوشدارو پس از مرگ "سهراب" و فرافکنیهای همچون همیشه آغاز شده است؛ رئیس سابق ستاد مشترک سپاه شکنجه شدن شهید روح الامین را علنی میکند، دادستان کل کشورچنین جنایتهائی را "غیر قابل دفاع" میشمارد و دبیر شورای امنیت ملی دستور رهبری را برای تعطیلی زندان غیر استاندارد ابلاغ میکند و سربسته اعلام می شود چند مامورمتخلف توبیخ شدهاند!؟ بدون آن که اسم و رسم و مقام و موقعیت آنهائی که چنین جنایاتی را مرتکب شدهاند روشن گردد و قصاص خونهای ریخته شده و نقص عضوهای وارد شده برجگرگوشگان ملت انجام گردد. نه دادگاهی برپا میشود و نه دادی ستانده میشود.
حداقل همچون ماجرای ده سال قبل حمله به کوی دانشگاه که محاکمهای مردم فریب انجام شد و فرمانده عملیات به ظاهر محکوم و چند ماه بعد نشان لیاقت گرفت!! هم انجام ندادند تا عواطف جریحه دارشده را مرهمی مصنوعی و موقت بگذارند.
آیا در"نظام ولایتی فقاهتی" آقایان، عالماً عامداً قلاده و افسار درندگان را به جان و مال و ناموس مردم رها کردن، جرم و جنایتی محسوب نمیشود و آمر مبرای از جنایت عامل است؟
آیا درنظام فقاهتی که صدها نفر را به جرم زنا و لواط تاکنون اعدام کرده، حتی تهدید به چنین اعمال شنیعی، توسط برادران "حزب الشیطانی"! در زندانهای غیر استاندارد با مخالفان "عبادت و ثواب" محسوب میشود!؟ خدا کند گزارشاتی که توسط برخی آزادشدگان در سایتهای کامپیوتری منتشر شده و در نامه آقای کروبی به آقای هاشمی هم انعکاس یافته است دروغ باشد وگرنه وای بر عاملان آن که به تعبیر قرآن: "احدی از مردم عالم در این کار از شما پیشی نگرفته است" ( ما سبقکم بها من احد من العالمین). کاش میشد باور خود را به بند کشید، افسوس که ترمز بریدگان مرزی باقی نگذاشتهاند. به یاد حسین(ع) میافتم که درآستانه شهادت فرمود: "پس از کشتن من هیچ حرمتی را رعایت نخواهید کرد".
البته در زندان ابوغریب هم برای تحقیر زندانیان عراقی آنها را برهنه میکردند، ولی چنین پستی و پلشتیهائی را اجازه نداشتند مرتکب شوند، اگر این شایعه متواتر درست باشد، در این عرصه نیز دولت خدمت گذار!! گوی سبقت را از سایر کشورها ربوده است.
اگر امروز راز سوزاندن جسد "ترانه موسوی" وجنایت هولناکی که تصّور آن موی براندام راست میکند، سر به مهر مانده است، فردای آزادی ملت یا فردای قیامت سلولهای سادیسمهای ستمکار را خواهد سوزاند.
آیا در نظام ولائی نواختن باتوم مرگ بر فرق فرزند ۱۲ ساله یک پدرکه درمراسم چهلم شهداء شرکت کرده قصاصی ندارد و عامل و آمرآن نزد خدا مسئول نیستند؟
آنها که مدعی استمرار ولایت علوی هستند آیا نشنیده اند که آن اسوة عدالت به فرمانروای مصر فرمود: "مواظب دست و شلاق و شمشیرت باش که در مشت زدن چه رسد بالاتر از آن امکان قتل وجود دارد و قتل نیز قصاص بدنی دارد و پرداخت خون بهاء"؟ (نه پول گلوله و دستمزد قاتلان و صورتحساب سردخانه وانعام تحویل جنازه و اجازه کفن و دفن، البته با تعهد عدم برگذاری مجلس ختم وعزاداری!!).
آیا نشنیدهاند که فرمود: "از خدا پروا داشته باشید در حق بندگانش و شهرهایش! شما حتی درباره زمینها و ستورانش نیز پاسخگو هستید" (اتقواالله فی عباده و بلاده فانکم مسئولون حتی عن البقاع و البهائم).
آیا فرمانده کل قوا، ولی امرمطلقه مسلط بر جان و مال و ناموس مردم ، خود را پاسخگوی خدا و خلقش در برابر هزاران خون و خرابی و خسارتی که از ناحیه مأموران تحت فرمانش به این ملت مظلوم وارد شده میداند!؟
فانتظروا انی معکم من المنتظرین
منتظر باش که ما نیز از منتظرانیم
No comments:
Post a Comment